دعوی کردن آن شخص که خدای تعالی مرا نمی گیرد به گناه و جواب گفتن شعیب(ع) مر او را
آن یکی می گفت در عهد شعیب
که خدا از من بسی دیده است عیب
چند دید از من گناه و جرم ها
وز کرم یزدان نمی گیرد مرا
حق تعالی در گوش شعیب این گونه جواب می دهد که بگو: ای راه گم کرده اینها که میگویی همه عکس میگویی و مقلوب.
بر دلت زنگار بر زنگارها
جمع شد، تا کور شد زاسرارها
گر زند آن دود بر دیگ نوی
آن اثر بنماید ار باشد جوی
زانکه هر چیزی به ضد پیدا شود
بر سپیدی، آن سیه رسوا شود
چون سیه شد دیگ، پس تاثیر دود
بعد از این بر وی که بیند زود زود؟
پس بداند زود تاثیر گناه
تا بنالد زود، گوید :ای اله
چون کند اصرار و بد پیشه کند
خاک اندر چشم اندیشه کند
توبه نندیشد دگر، شیرین شود
بر دلش آن جرم ، تا بی دین شود
یعنی که بر دلت سیاهی نقش بسته و سیاهی بر روی سیاهی انباشته گشته، لذا دیگر اثر گناه بر تو معلوم نیست. همچون دیگ نوی که ابتدا هر لکه کوچک دوده ی سیاه بر آن نمایان است لیکن چون بر اثر زمان دیگ سیاه شد دیگر اثر دود بر آن معلوم نشود.
شعیب(ع) چون سخنان وحی ابلاغ کرد، مرد گفت : اگر گناهی را بر من گرفته کو نشان؟
خداوند فرمود ما ستار العیوبیم و گناه بنده آشکار نمیکنیم لیکن بگو یک نشان کلی که از بنده عیب میگیریم این است که طاعت دارد و صوم و دعا، لیک یک ذره ذوق جان ندارد.
ذوق باید تا دهد طاعات بر
مغز باید تا دهد دانه، شجر
دانه ی بی مغز کی گردد نهال؟
صورت بی جان نباشد جز خیال
+در روایات آمده شیطان بسیار صبور است و زیرک. گمان مبر با گناه بزرگ و پلید به اغفال مومن بر آید بلکه ابتدای امر با ترک مستحبات و انجام مکروهات آتش درون مومن را سرد کند و این گونه دل را پذیرای گناه کند.
- ۹۷/۰۳/۱۵