داستان آن پادشاه جهود که نصرانیان را میکشت از بهر تعصب
شنبه, ۱۹ خرداد ۱۳۹۷، ۰۱:۱۲ ق.ظ
گفت استاد، احولی۱ را کاندرآ
زو برون آر از وثاق۲ آن شیشه را
گفت احول: زآن دو شیشه من کدام
پیش تو آرم؟ بکن شرح تمام
گفت استاد: آن دو شیشه نیست، رو
احولی بگذار و افزون بین مشو
گفت: ای استا، مرا طعنه مزن
گفت استا: زآن دو، یک را در شکن
چون یکی بشکست، هر دو شد ز چشم
مرد احول گردد از میلان و خشم
شیشه یک بود و به چشمش دو نمود
چون شکست او شیشه را، دیگر نبود
خشم و شهوت مرد را احول کند
زاستقامت، روح را مبدل کند
چون غرض آمد، هنر پوشیده شد
صد حجاب از دل به سوی دیده شد
مولانا این تمثیل را برای تشریح داستان پادشاه جهودی که از حب موسی و شریعت موسی، نصرانی ها را میکشت، بیان نموده است. که پادشاه نیز احولی بیش نبوده که عیسی و موسی (ع) را دو میدیده و نه یک.
+ و این تمثیل احوال بسیاری از ماست در همین زمانه.
۱. چشم دوبین، لوچ
۲.اتاق، خانه
- ۹۷/۰۳/۱۹
ادبیات فارسی عالیه